امروز جمعه , 25 آبان 1403

پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)

10,000 تومان
  • فروشنده : کاربر
  • مشاهده فروشگاه

  • کد فایل : 49070
  • فرمت فایل دانلودی : .doc
  • تعداد مشاهده : 6.2k

دانلود تحقیق درمورد بحران اشتغال در افغانستان

دانلود تحقیق درمورد بحران اشتغال در افغانستان

0 6.2k
لینک کوتاه https://darspajoohii.pdf-doc.ir/p/fba0bfa |
دانلود تحقیق درمورد بحران اشتغال در افغانستان

با دانلود تحقیق در مورد بحران اشتغال در افغانستان در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق بحران اشتغال در افغانستان را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق بحران اشتغال در افغانستان ادامه مطالب را بخوانید.

نام فایل:تحقیق در مورد بحران اشتغال در افغانستان

فرمت فایل:word و قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل:54 صفحه

قسمتی از فایل:

بودا در افغانستان تخريب نشد، از شرم فرو ريخت.

 

چنانچه اين مقاله را به طور كامل بخوانيد حدود يك ساعت از وقت شما را خواهد گرفت. در همين يك ساعت، حداقل 12 نفر ديگر در افغانستان از جنگ و گرسنگي مي ميرند و 60 نفر ديگر از افغانستان آواره كشور هاي ديگر مي شوند. اين مقاله در توضيح علت اين مرگ و آوارگي است. اگر اين موضوع تلخ خيلي به زندگي شيرين شما مربوط نيست، از خواندن آن منصرف شويد. 

 

جايگاه افغانستان در ذهنيت مردم كرة زمين

در سال 2000 در جشنوارة پوسان در كشور كره جنوبي حضور داشتم و در پاسخ اين سؤال كه فيلم بعدي تو دربارة چيست، مي گفتم: دربارة افغانستان. و بلافاصله مورد اين پرسش واقع مي شدم كه "افغانستان چيست؟"

چرا اين چنين است؟ چرا تا اين اندازه مي تواند كشوري در جهان مهجور باشد كه مردم يك كشور آسيايي مثل كره جنوبي حتي نام افغانستان را به عنوان يك كشور ديگر آسيايي نشنيده باشند؟ دليل آن واضح است. افغانستان در جهان امروزه نقش مثبتي ندارد. نه به عنوان يك كشور اقتصادي كه از طريق يكي از كالاهاي آن به ياد آورده شود و نه به عنوان يك كشور صاحب علم كه جهان را از دانش خود بهره‏مند كرده باشد و نه به عنوان يك كشور صاحب هنر كه اسباب افتخاري شده باشد.

در امريكا، اروپا و خاورميانه البته وضع فرق مي كند و افغانستان به عنوان يك كشور خاص شناخته مي شود. اما اين خاص بودن نيز معني مثبتي ندارد. آن ها كه نام افغانستان را  مي شناسند آن را بلافاصله با يكي از اين كلمات به صورت تداعي ـ معاني به ياد مي آورند. قاچاق مواد مخدر، بنيادگرايي اسلامي طالبان، جنگ با روسيه، جنگ داخلي طولاني.

در اين تصوير ذهني نه نشاني از صلح و ثبات است، نه نشاني از آباداني، پس نه هيچ توريستي را رؤياي سفر مي آورد و نه هيچ بازرگاني را طمع سود.

پس چرا نبايد فراموش شود؟ تا آن جا كه مي توان در كتاب هاي لغت در مقابل كشور افغانستان نوشت : افغانستان كشوري توليد كنندة مواد مخدر، با ملتي خشن و جنگجو و بنيادگرا، كه زنان خود را زير چادرهايي بدون منفذ پوشانده اند. به همة اين ها اضافه كنيد " تخريب بزرگترين مجسمة بوداي جهان" را در باميان افغانستان، كه اخيراً تأثر همة كرة زمين را برانگيخت و تمام اهل فرهنگ و هنر را به دفاع از مجسمة بوداي تخريب شده واداشت. اما چرا كسي بجز نمايندة امور انساني دبيركل سازمان ملل از مرگ قريب الوقوع يك ميليون انسان در افغانستان به دليل فقر مفرط ناشي از خشكسالي اظهار تأسف نكرد؟ چرا هيچ‏كس از دلايل اين مرگ ومير سخن نمي‏گويد؟ چرا فرياد بلند همگان براي تخريب "مجسمة بودا" ست، اما كوچكترين صدايي براي جلوگيري از مرگ انسان هاي گرسنة افغان بر نمي آيد؟ آيا در جهان معاصر مجسمه ها از انسان ها عزيزترند؟

نگارنده به عنوان كسي كه به درون افغانستان سفر كرده است و تصاوير واقعي تر و  زنده تري از اين كشور و مردمش را به چشم ديده و همين طور به عنوان كسي كه دو فيلم سينمايي را در فاصلة سيزده سال دربارة افغانستان ساخته است (اولي "بايسيكل ران" در سال 1366 و دومي " سفر قندهار " در سال 1379) و نيز به عنوان كسي كه براي تحقيق دو فيلمي كه ساخته، حدود ده هزار صفحه كتاب و اسناد گوناگون را مطالعه كرده است، تصوير متفاوتي از افغانستان با آنچه در ذهنيت مردم دنياست سراغ دارد. تصويري پيچيده تر، متفاوت تر، غم انگيزتر و اي بسا مظلوم تر. تصويري كه نيازمند توجه است تا فراموشي يا سركوب. اما كجاست سعديِ " بني آدم اعضاي يكديگرند ؟! " تا بيهودگي نصب شعرش را بر سردر سازمان ملل ببيند.

 

جايگاه افغانستان در ذهنيت مردم ايران

تصور مردم ايران مبتني است بر همان تصويري كه مردم اروپا و امريكا و خاورميانه از افغانستان دارند، البته از كمي نزديكتر. كارگران ايراني، مردم جنوب شهر تهران و اهالي شهرستان هاي كارگري ايران، افغان ها را دوست ندارند و آنها را رقباي كارگري خود مي دانند و از طريق فشار به وزارت كار ايران خواستار بازگشت مهاجران افغان به داخل خاك افغانستان هستند. طبقة متوسط ايراني معمولاً افغان ها را آدم هاي اميني مي دانند كه مي توان، حداقل يكي از آنها را به عنوان آبدارچي يا خدمتكار درون دفتر كار خود گماشت. بسازبفروش ها، افغان ها را كارگران ساختماني خوبي كه بهتر از معادل ايراني خود كار مي كنند. و احياناً مزد كمتري هم مي‏گيرند، مي دانند. مسئولين مبارزه با قاچاق مواد مخدر مي دانند و راه حلي جز سركوب قاچاقچيان و بيرون كردن همة افغان ها، براي فيصله دادن هميشگي به اين مشكل پيشنهاد نمي كنند. پزشكان ايراني آنها را علت شيوع برخي از بيماري هايي كه پيش از اين در ايران سابقه نداشت، از جمله سرماخوردگي افغاني مي دانند و چون به جلوگيري از مهاجرت نمي توانند دل ببندند، راه حل را انجام واكسيناسيون از داخل افغانستان مي دانند كه در اين زمينه موفق شدند براي جلوگيري از شيوع فلج اطفال، هزينة واكسيناسيون را براي ملت افغانستان نيز بپردازند.